Web Analytics Made Easy - Statcounter

کوفه، شهر بهترین و برجسته ترین یاران حسین و اینک شهری که داغ اتهام سنگین پیمان شکنی بر پیشانی دارد، کاروان اسرای کربلا را پذیرا شد.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ کوفه، شهر بهترین و برجسته ترین یاران حسین و اینک شهری که داغ اتهام سنگین پیمان شکنی بر پیشانی دارد، آماده ورود کاروانی است که از کربلای حماسه و سوک آمده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این شهر چهل روز پیش، شاهد شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه بوده است، چهل روز پیش در هشتم و نهم ذی الحجه، دو شهید، بی سر، در مقابل نگاه مبهوت مردم وارونه بر دار آویزان شدند و مردم نامه نگار دیروز، نه روز پیش از این دروازه گروه گروه به کربلا آمدند تا در مقابل سپاه اندک اباعبدالله صف آرایی کنند.

این شهر برای زینب کبری ناشناخته نیست. پیش از این حدود 3 سال -سال 37 تا 40 هجری- در این شهر زیسته است و پس از شهادت پدر بزرگوارش به مدینه آمده است. پیمان شکنی کوفه در کوله بار تجربه های دختر علی اندوخته شده است.

هر چند عذر و نیرنگ برای همیشه، همسایه نام کوفه شد اما کوفه با شام تفاوت فرهنگی فاحشی داشت، در این شهر خطبه های علی(ع) و سخنان امام مجتبی(ع) طنین انداخته بود. این شهر تا حدی «دل» با حسین داشت و همان گونه که فرزدق گفته بود شمشیر بر حسین(ع) داشتند و دل با او!

بر اساس همین ویژگی است که سرعت تحول و تغییر موضع گیری در این شهر شدید است و اندکی بعد گریه و ناله و پشیمانی، قصه جاری شهر خواهد شد.

کاروان اسیران را صبح زود به داخل شهر کوفه آوردند. عمر سعد پیش تر وارد کوفه شده بود. شهر از همه سو در محاصره و مراقبت شدید نگهبانان و ماموران بود. مردم از هم می پرسیدند: شما از اسیران کدام سرزمین و قبیله اید؟ و پاسخ می شنیدند: ما اسیران آل محمد هستیم.

عبیدالله دستور داده بود اسرا و سرها را در میان بازارها و میدان ها بچرخانند. در این حالت سرها لابه لای مجاوه ها تقسیم شده بود. این منظره را به قصر ارعاب و وحشت مردم فراهم کرده بودند. شهر به دو گروه تقسیم شده بود، گروهی می گریستند و گروهی می خندیدند و شادی می کردند. شاید گروهی دیگر نیز با بهت و حیرت و ناباوری صحنه را نگاه می کردند.

سهل بن حبیب شهرزوری گوید: «من در آن سال از مکه برمی گشتم، وقتی وارد کوفه شدم، شهر آشفته و دگرگون بود. بازارها و دکان ها تعطیل بود. مردم گروه گروه جمع شده بودند. برخی می خندیدند و به هم تبریک و شادباش می گفتند و گروهی دیگر اشک ریزان به هم تعزیت و تسلیت می گفتند. من در شگفت از این وضعیت، از پیرمردی که آنجا بود، پرسیدم: چه شده است؟

پیرمرد که کم کم به من اعتماد کرده بود دستم را گرفت و کناری کشید و آهسته گفت: آقای من ما عید نداریم. سبب گرد آمدن مردم، آن است که دو لشکر رویاروی شدند. یکی پیروز شد و دیگری مغلوب. لشکر ابن زیاد پیروز شد و لشکر حسین بن علی شکست خورده است. خداکند سر حسین بن علی را نزد ما نیاورند. آنگاه اشک ریزان ابیاتی را خواند.

هنوز پیرمرد می گریست که صدای طبل و بوق برخاست. پرچم ها افراشته و سپاه عمرسعد وارد شهر کوفه شد.»

در مسیر حرکت کاروان تا دارالاماره مردم ایستاده بودند. شهر آب و جارو شده بود. سمت حرکت، عبور از میدان ها و خیابان های اصلی تا دارالاماره بود. دیوارهای دارالاماره را گچ کاری کرده بودند. عبور از انبوه نگاه ها، درد و رنج دیگری بود که اهل بیت تحمل می کردند.

دراین هنگام ام کلثوم -خواهر حضرت زینب- فریاد زد: ای مردم کوفه آیا شرم نمی کنید از خدا و رسولش که به حرم پیامبر نگاه می کنید؟

در این هنگام مردم نان و خرما و گردو می آوردند تا بین اسیران تقسیم کنند. ام کلثوم و حضرت زینب آنها را از دست بچه ها می گرفتند و دور می انداختند. ام کلثوم با صدایی گریه آلود می گفت: ای اهل کوفه، صدقه بر ما حرام است... و مردم با شنیدن این سخن می گریستند. آنگاه می گفت: مردان شما عزیزان ما را می کشند و زنانشان بر ما گریه می کنند!

امام سجاد(ع) که در تب می سوخت و به زنجیر بسته بود، وقتی گریه های مردم را دید فرمود: اگر این جماعت بر ما می گریند، پس چه کسانی ما را کشته اند؟
در حاشیه کاروان اسیران، سربازان مسلح بازگشته از کربلا نیز حرکت می کردند تا نشان دهند ما بودیم که این پیروزی را رقم زدیم. این شیوه حرکت برای مهار کردن حرکات احتمالی و نیز ترساندن و رعب مردم نیز بود.

بعید است مردم کوفه در روزهای قبل از ماجراهای کربلا کاملا بی خبر مانده باشند. رفت و آمدها میان کوفه و کربلا کم نبود و خبرها در جامعه ای مثل کوفه، سریع دهان به دهان می گشت و به گوش همگان می رسید.

اما این شهر بزرگ مسافرانی نیز داشت که از هر سو می آمدند و نسبت به حادثه، کنجکاوانه پرسش می کردند. هر چه بود، همگان پس از کسب خبر - به ویژه آنکه درمی یافتند اسیران از خانواده پیامبرند- متاثر و گریان می شدند.

دفن شهدای کربلا

زمین پاک کربلا، سه روز مهمان پاک ترین بدن ها ارغوانی بود. بدن هایی که پس از جنایت و شقاوت، سر بریده شده بودند و در سم کوب اسبان، بر زمین داغ افتاده.
پیش تر گفته شد که امام حسین، زمین کربلا را از بنی اسد خرید تا در سرزمینی غصبی شهید و دفن نشود.

مردم غاضریه -بنی اسد- که به صحنه نبرد نزدیک بودند، اینک دریافته بودند که جنگ تمام شده است.

درباره زمان دفن شهدا سه گزارش تاریخی در دست است که برخی منابع، آن را در روز یازدهم، برخی بعد از خروج عمر سعد از کربلا و برخی روز دوازدهم -شب سیزدهم- محرم دانسته اند.

که نظر سومی قول دقیق تر و معتبرتر است.

کیفیت دفن شهدا / گزارش زنان بنی اسد از صحنه کربلا

از مجموع گزارش ها در باب دفن شهدای کربلا معلوم می شود، نخستین کسانی که وارد کربلا شدند زنان بنی اسد بودند. آنان برای آوردن آب به سوی فرات رفتند که با اجساد شهیدان مواجه شدند و با شتاب و ناله به قبیله برگشتند و این صحنه را گزارش دادند. آنان خطاب به مردان قبیله گفتند: شما آرام در خانه های خود نشسته اید و بدن امام حسین(ع) و یارانش در بیابان افتاده است. او را مانند قربانی ذبح کرده اند. باد بر بدن های پامشان خاک می ریزد. اگر برنخیزید و شرط محبت و موالات به جا نیاورید، ما خود آنها را دفن می کنیم.

افراد قبیله گفتند ما از ابن زیاد و ابن سعد می ترسیم که ما را غارت کنند و به قتل برسانند. بزرگ قبیله گفت: دیده بان و نگهبان بر راه قرار می دهیم و آنگاه مشغول دفن می شویم.

همگان پذیرفتند. نخست کنار بدن امام حسین(ع) آمدند - او را از درخشش بدنش شناختند- اما نتوانستند بدن را حرکت دهند که بدن قطعه قطعه و پر از زخم بود. تصمیم گرفتند دیگر شهدا را دفن کنند.
بزرگ قبیله گفت: کسی این اجساد را نمی شناسد، چون سر در بدن ندارند و اگر کسی بعدها بپرسد چه پاسخ خواهیم داد؟

در این هنگام از دور سواری پیدا شد. بنی اسد با شنیدن صدای پای اسب، دور شدند و کمین کردند. سوار نزدیک شد و از اسب پیاده شد و همچون کسی که رکوع نماید خم شد و خود را بر بدن پاره پاره امام حسین افکند. او را می بویید و می بوسید و می گریست.

بنی اسد نزدیک شدند. مرد انقدر گریسته بود که نقاب بسته بر صورتش خیس شده بود. سر برداشت و به بنی اسد گفت: چرا ایستاده اید؟

بنی اسد گفتند: ما برای تماشا آمده ایم.
مرد عرب گفت: نه، شما برای این کار نیامده اید.

بنی اسد گفتند: آری ما برای دفن تن شریف امام حسین آمده ایم، اما نتوانستیم. دیگر شهدا را نیز نمی شناسیم. در این کار بودیم که با آمدن شما گمان کردیم از یاران ابن زیادید، دور شدیم.

آن مرد آهی کشید و گریست و گفت: ای پدر! کاش بودی و ما در اسارت و خواری می دیدی.
آنگاه فرمود: من شما را راهنمایی می کنم. برخاست و خطی کشید و فرمود: اینجا را حفر کنید. چون حفر کردیم به عده ای از اجساد شهیدان اشاره کرد و ما 17 تن را در آن مکان دفن کردیم.

خواستیم در دفن بدن مطهر امام، یاری اش کنیم که مهربانانه فرمود: من خودم به تنهایی او را دفن می کنم...

پس از دفن همه شهدا، آن مرد سوار اسب شد تا برود. بنی اسد می گویند دور او حلقه زدیم تا قبور را معرفی کند. خودش فرمود: قبر حسین(ع) را که دانستید. گودال اولی اهل بیت او یعنی جوانان هاشمی هستند و نزدیک تر از همه علی اکبر است. حفره دوم قبور اصحاب او و قبر جدا، علمدارش، حبیب بن مظاهر. قهرمان افتاده در کنار علقمه، عباس ابن امیرالمومنین است و آن دو جسد، فرزندان امیرالمومنین. اگر کسی پرسید او را آگاه کنید.

بنی اسد گفتند: تو را قسم می دهیم به آن جسد مبارکی که تنها دفن کردی خود را معرفی کن.
فرمود: من امام شما علی بن الحسین هستم ... و بعد از نظر ناپدید شد.

هر چند در این روایت، احتمال افزودن ها با تعبیرات احساس می شود اما اصل موضوع که دفن شهدا با دست امام سجاد(ع) است و به همین ترتیب که گفته شده مسلم است.

انتهای پیام/

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: امام حسین زنان عاشورا کربلا گریه بنی اسد گفت امام حسین قبیله گفت دفن شهدا کوفه شد حسین ع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۳۵۵۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این مستند تقدیم به همه کسانی که در پرونده خون‌های آلوده از حق خود گذشتند

آفتاب‌‌نیوز :

سعید الهی، تهیه‌کننده مستند «قوی‌دل»، همزمان با اکران این فیلم در سینما‌های گروه هنر و تجربه در ۲۴ سالن در تهران و برخی مراکز استان‌ها می‌گوید: با توجه به میزان علاقه‌مندی اقشار مختلف مردم به استفاده از دوربین و فیلمبرداری و تهیه ویدئو‌های کوتاه و خاطره‌انگیز از موقعیت‌های مختلف خانوادگی و دوستانه، شاید مستندسازی را بتوان راحت‌ترین بخش از مهارت‌های بشر در هنر سینما دانست. وی در ادامه توضیح می‌دهد:، اما بی‌شک ورود به عرصه حرفه‌ای مستلزم شناخت کافی از ارکان و عناصر مستند و کسب تجربه و تقویت نگاه زیبایی‌شناختی در هر فرد است و مجموع این موارد می‌تواند یک اثر تصویری را به فیلم مستند تبدیل کند.

این کارشناس فرهنگی با اشاره به ضرورت آسیب‌شناسی فرایند تهیه و تولید آثار مستند به‌ویژه در بخش اجتماعی و نقش تهیه‌کننده در این مسیر یادآور می‌شود: تعیین راهبرد و طراحی هدفمند از نقطه آغازین تا پایانی یک مستند مبتنی بر طرح اولیه فیلمساز و در کنار آن نظارت دقیق برای حفظ و اجرای راهبرد تعیین‌شده با استفاده از تکنیک‌ها و روش‌های اجرایی مورد نظر کارگردان ازجمله وظایف مالک اصلی فیلم است که گهگاه نادیده گرفته می‌شود.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «میرو» توضیح می‌دهد: بخش دوم کار انتخاب نویسنده و کارگردان همسو و هم‌نظر و البته منعطف و مشورت‌پذیر است که می‌بایست فراتر از دایره ذهنی خود، استعداد تبدیل پژوهش‌های صورت‌گرفته مربوط به سوژه را به موقعیت‌های نمایشی و بصری و به تعبیری واضح‌تر، روایت جذاب و پرکشش داشته باشد.

الهی به حضور «احمد قویدل» به‌عنوان شخصیت اصلی فیلم مستند خود تصریح می‌کند: بی‌تردید توانمندی ایشان در بیان اتفاقات و همکاری‌شان با کارگردان و گروه سازندگان «قوی‌دل» بر کسی پوشیده نیست، اما نکته مهم‌تر شیوه روایت کارگردان است که توانسته بازخوانی یک پرونده تلخ را در وجوه طنز و جدی برای مخاطب باورپذیر کند.

وی می‌گوید: با تکیه بر این ۳ عنصر می‌توان ادعا کرد درخشش «قوی‌دل» در جشنواره‌ها و در بین مردم و داوران و فیلمسازان خیلی هم دور از ذهن نبود و از ابتدا می‌توانستیم پیش‌بینی کنیم که اگر در همین چارچوب جلو برویم، با استقبال تماشاگران و کارشناسان هنری روبه‌رو خواهیم شد.

الهی با تأکید بر اینکه توجه به برخی الگو‌ها می‌تواند سینمای داستانی کشور را از برخی انفعالات و کم‌رمقی‌ها خارج کند اضافه می‌کند: رویکرد سازندگان «قوی‌دل» از ابتدا نزدیک شدن به سینمای ملی و دلخواه عموم مردم بود، نه فقط جماعتی محدود از علاقه‌مندان به حوزه مستند.

این مدرس دانشگاه و تهیه‌کننده فیلم سینمایی «میرو» که سال گذشته در بخش مسابقه جشنواره بین‌المللی فیلم فجر نیز شرکت داشت، مستند تحسین‌شده «قوی‌دل» را به همه کسانی تقدیم کرد که با پیگیری و سماجت و با پوشیدن کفش آهنین، حق خود را در پرونده قضایی خون‌های آلوده از مقصرین حادثه گرفتند. وی با تأکید می‌گوید: همه ما موظفیم که به نسل آتی خود بیاموزیم که ایران با همه کاستی‌ها و نقصان‌ها وطن ماست و هر آنچه هست باید از طریق خودمان به سرانجام و اصلاح برسد.

منبع: همشهری آنلاین

دیگر خبرها

  • ساخت و اجرای کابوس‌هایتان را به «کابوس‌مند» بسپارید
  • زمینه‌سازان شهادت امام حسین (ع)
  • هشدار به نشر دهندگان اخبار کذب
  • "کینه خونین" کارگر قهوه‌خانه شهر ری را قربانی کرد
  • حسین رسولی: در رنکینگ المپیک از سهمیه دور می‌شوم 
  • صحنه ای وهمناک در انگلیس؛ اسب های خونین در خیابان های لندن | عکس
  • حامد بهداد و سحر دولتشاهی بهم رسیدند
  • حامد بهداد و سحر دولتشاهی در کمدی فانتزی «مفت‌ بر»
  • این مستند تقدیم به همه کسانی که در پرونده خون‌های آلوده از حق خود گذشتند
  • مردم عزیز ما در معیشت و مسکن با مشکلات زیادی مواجه هستند که باید برای حل آن تدبیر فوری کرد